کد مطلب:27981 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132
گفت:«آیا نمی دانید كه اختیار من به هر مؤمنی از خود او بیشتر است؟». گفتند:چرا. پس دست علی علیه السلام را گرفت و گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا! دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!». پس از آن، عمر، او را دیدار كرد و گفت:ای پسر ابو طالب، مباركت باد! مولای هر مرد و زن باایمان شدی.[1]. 803. تاریخ دمشق - به نقل از براء بن عازب -:با پیامبر خدا خارج شدیم، تا این كه در غدیر خم فرود آمدیم. او مُنادی را مأمور كرد تا ندا دهد و چون جمع شدیم، گفت:«آیا اختیار من به شما از خود شما بیشتر نیست؟». گفتیم:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«آیا اختیار من به شما از مادرانتان بیشتر نیست؟». گفتیم:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«آیا اختیار من به شما از پدرانتان بیشتر نیست؟». گفتیم:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«آیا اختیار من از شما بیشتر نیست؟ آیا نیست؟ آیا نیست؟ آیا نیست؟». گفتیم:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«هر كه من مولای اویم، پس از من، علی مولای اوست. خدایا! هر كه را دوستش می دارد، دوست بدار و هر كه را دشمنش می دارد، دشمن بدار!». عمر بن خطّاب گفت:مباركت باد، ای علی بن ابی طالب! امروز، ولیّ هر مسلمان شدی.[2]. 804. مناقب الإمام أمیر المؤمنین - به نقل از براء بن عازب -:چون پیامبر خدا در غدیر خم فرود آمد، به آنان فرمان داد و میان دو درخت خرما را برایش روفتند. سپس مردم، گِرد او را گرفتند و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:«آیا من به مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟». گفتند:چرا. پس بازوی علی علیه السلام را گرفت و او را كنار خود ایستاند و گفت:«پس از من، این، ولیّ شماست. خداوند، دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن دارد!». عمر به سویش شتافت و گفت:مباركت باد، ای علی بن ابی طالب! ولیّ هر مسلمان شدی.[3]. 805. تاریخ دمشق - به نقل از ابو هریره -:هر كه روز هجدهم ذی حجّه روزه بگیرد، خداوند برایش روزه شصت ماه را می نویسد و آن، همان روز غدیر خم است، روزی كه پیامبر خدا دست علی بن ابی طالب را گرفت و گفت:«آیا من مولای مؤمنان[4] نیستم؟». گفتند:چرا، ای پیامبر خدا! پس، دست علی بن ابی طالب را گرفت و گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست». پس عمر بن خطّاب به او گفت:مبارك و میمونت باد، ای پسر ابو طالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آن گاه، خداوند - تبارك و تعالی - نازل كرد:«امروز، دینتان را برایتان كامل كردم».[5]. 806. امام صادق علیه السلام:و از جمله كسانی كه در آن موقعیت در تهنیت گفتنْ سنگ تمام گذاشتند، عمر بن خطّاب بود كه در میان گفته هایش گفت:مباركت باد، ای علی! مولای من و مولای هر مرد و زن باایمان شدی.[6]. ر. ك:الغدیر:283 - 270/1. فیض القدیر:218/6.
802. مسند ابن حنبل - به نقل از بَراء بن عازب -:ما با پیامبر خدا در سفر بودیم. پس در غدیر خم فرود آمدیم و در میان ما ندای نماز جماعت داده شد و برای پیامبر خدا زیر دو درخت، روفته شد. پس، نماز ظهر را خواند و دست علی علیه السلام را گرفت و گفت:«آیا نمی دانید كه اختیار من به مؤمنان از خود آنها بیشتر است؟». گفتند:چرا.